علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

پیچاق

بر سفره ی ما «کَرمَه»،«تَزَک» آوردی
«ات» ایسته دیک و تو «بوش چؤرک» آوردی
گفتیم:«بیا بیزی بیر آز ناز بکن»
تو «بیز» و «پیچاق» و «دگنک» آوردی

آردینی اوخو
جمعه 23 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

ناکجا

در زمانی که مردم بدبخت

از نداری همه به گا رفتند


در خیابان برای یک لقمه

مثل نان توی آب وارفتند،


پسران امام جمعه ی شهر

در پی دزدی و ربا رفتند


چپشان پر شد و نشد معلوم

کی؟ چگونه؟به ناکجا رفتند؟

آردینی اوخو
جمعه 23 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

مغزهای زنگ زده

">از شانس گند ماست که یک عُمر آزگار
در کشوری که جنگ زده زندگی کنیم

در زیر دستهای کریه و کثیف و کج
با مغزهای زنگ زده زندگی کنیم

آردینی اوخو
چهارشنبه 21 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

قویون

بازیکن «اویونچو »است و بازی «اویون» است
پا« قیچ» و مژه «کیپریک »و گردن «بویون»است
دنیاست  «سینیق کؤرپوکیمین »و هرکس
این نکته ی ساده را نفهمد «قویون»است

آردینی اوخو
شنبه 17 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار ترکی,

پر

آینده و آبرو و حیثیّت پَر
شان و شرف و شکوه و شخصیّت پَر
جایی که گرسنه اند آدم هایش
اخلاق و ادب،امید و امنیّت پَر

آردینی اوخو
پنجشنبه 15 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

'h, , ov

عاری از نقد و توصیه هستیم
شاخ این شهر و ناحیه هستیم

فاقد آب و برق و گاز و همه
در جهان توی حاشیه هستیم

در نگاه جهانیان همچون
اژدها،مار غاشیه هستیم

در جهانی که شعر زیبایی است
دزد معنا و قافیه هستیم

از علی لاف می زنیم ولی
دوستان معاویه هستیم

کوزتیم و تمام منتظر
دست گرم تناردیه هستیم

اگر اعراب گاو شیر دهند
ما خر چین و روسیه هستیم

آردینی اوخو
دوشنبه 5 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

بس دیر

ای شیخ سنه کنه دئییم یا بس دیر؟
بئل دسته سی و شنه دئییم یا بس دیر؟
میندین بیزی، سرویس ائله دین آغیزیمیزی
سندن دانیشیم،گئنه دئییم یا بس دیر؟

آردینی اوخو
پنجشنبه 1 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار ترکی,