علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

عشق ورزی

در خانه و جنگل به خودت عشق بورز
بسیار و مفصّل به خودت عشق بورز
می خواهی اگرکه عاشقی پیشه کنی
پیش از همه اوّل به خودت عشق بورز

آردینی اوخو
ثابیت یازی
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

دلتنگی

دلدادگی صخره و دریا بودی
گرمای تن ساحل و صحرا بودی
ای آنکه همانند تو در دنیا نیست
دلتنگ توام کاش تو اینجا بودی

آردینی اوخو
سه شنبه 29 مهر 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

دنباله رو

مردم همه کافرند من جمله خودم

در جهل شناورند من جمله خودم

هرچند که ادّعای دانش دارند

دنباله روی خرند من جمله خودم

آردینی اوخو
شنبه 26 مهر 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

تعظیم

زشت است اگرکه ترک اقلیم کنم
خوب است که تعریفت و تکریم کنم
ای گاو که ادّعای دانش داری
باید به نفهمی تو تعظیم کنم

آردینی اوخو
شنبه 12 مهر 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

پر

آینده و آبرو و حیثیّت پَر
شان و شرف و شکوه و شخصیّت پَر
جایی که گرسنه اند آدم هایش
اخلاق و ادب،امید و امنیّت پَر

آردینی اوخو
پنجشنبه 15 خرداد 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

بی آبی

افسرده و خشک و فاقد شادابی است
در حسرت نور و یک شب مهتابی است
امیّد سراب است و دل خلق کباب
در مملکتی که غرق در بی آبی است

آردینی اوخو
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

گه زیادی خوردن

خوب است که در عزا و شادی نخوریم

یا بر سر جمع و انفرادی نخوریم

کاری که به ما ربط ندارد هرگز

درباره آن گه زیادی نخوریم

آردینی اوخو
جمعه 19 اردیبهشت 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

رقص

چون برگ خزان به رقص برمی خیزیم
از خُرد و کلان به رقص بر می خیزیم
روزی که اجل سراغ ما می آید
ما خنده کنان به رقص برمی خیزیم

آردینی اوخو
جمعه 29 فروردین 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

تحسین

اشعار مرا شنید و تحسینش کرد
غمهای مرا زدود و تدفینش کرد
احسنت و درود بر لبانت که شبی
بر تلخی من گذشت و شیرینش کرد

آردینی اوخو
سه شنبه 19 فروردین 1404
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

گاز گرفتن

مثل سگ هار لاجرم گاز گرفت
آرام نه، با ظلم و ستم گاز گرفت
هر بار به هر کسی که خوبی کردم
هم دست مرا شکست و هم گاز گرفت

آردینی اوخو
یکشنبه 30 دی 1403
بؤلوملر : اشعار فارسی ,