همسایه ی هم در این حوالی هستیماز هیچ پُریم و پوچ و خالی هستیمداریم غم گذشته و تا به ابددر حسرت فردای خیالی هستم
ای کسی که قلب من سرشار از امّید تو استتو کجا هستی که جان عاشقمتشنه آغوش خورشید تو است