گاه تلخ است و گاه شیرین است
علت درد و رنج و تسکین است
جنّت اغنیاست هر جایش
دوزخ مردمان مسکین است
جاهلش غرق عیش و نوش و خوشی
عاقلش در عذاب و غمگین است
ظاهرش دلفریب و سردرگم
معنی اش سخت سست و سنگین است
کافرش مدّعی دینداری
مؤمنش تاجر است و بی دین است
پوچی اش نیست قابل اغماض
قابل شرح و بحث و تبیین است
هر کسی که نخورد گولش را
لایق آفرین و تحسین است
انتخابی و دلبخواهی نیست
زشت و زیباست، زندگی این است