علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

فضیلت شادی

آلوده ی حیلت است جایی که منم
سرشار رذیلت است جایی که منم
باید که به حال خودمان گریه کنیم
شادی نه فضیلت است جایی، که منم

آردینی اوخو
شنبه 24 آذر 1403
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

قاب

مستی اش چشم و دل و هوش مرا
شب مهتاب گرفت
باید آغوش تو را قاب گرفت

آردینی اوخو
جمعه 23 آذر 1403
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

لانه عنکبوت

هرچند که قدرت تو چون شیر نر است
اطراف تو انباشته از کله خر است
وقتی به همه ظلم کنی،خانه ی تو
از خانه ی عنکبوت هم سست تر است

آردینی اوخو
یکشنبه 18 آذر 1403
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

غم عشق

انگار هزار گُل به باغم آمد
در ظلمت شب چشم و چراغم آمد
خوشحال ترین آدم دنیا بودم
وقتی که غم عشق سراغم آمد

آردینی اوخو
شنبه 17 آذر 1403
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

پشیمانی

کی شود از ترس داس باغبان پر برگ و بار

باغ در پاییز هنگامی که عریان می شود؟ 

شیخ از اصرار بر ابلاغ قانون حجاب

مطمئن باشید بدجوری پشیمان می شود

آردینی اوخو
جمعه 16 آذر 1403
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

توی بغلم

توی بغلم بوی تنت را دارم
عطر و عطش پیرهنت را دارم
تو ماهی و من بستر آن رودم که
هر شب هوس داشتنت را دارم

آردینی اوخو
پنجشنبه 15 آذر 1403
بؤلوملر : اشعار فارسی ,