دلدادگی صخره و دریا بودی
گرمای تن ساحل و صحرا بودی
ای آنکه همانند تو در دنیا نیست
دلتنگ توام کاش تو اینجا بودی
مردم همه کافرند من جمله خودم
در جهل شناورند من جمله خودم
هرچند که ادّعای دانش دارند
دنباله روی خرند من جمله خودم
زشت است اگرکه ترک اقلیم کنم
خوب است که تعریفت و تکریم کنم
ای گاو که ادّعای دانش داری
باید به نفهمی تو تعظیم کنم