زندگی بی تو عذاب است و جهان جایی که .‌‌....
نیست امید به آینده و فردایی که ...

لنگر انداخته در ساحل تنهایی من
موج و دلتنگیِ توفانیِ دریایی که ....

چشم در چشم تو و دست در آغوش خیال
منم و تلخی و شیرینیِ رویایی که....

ابر و بارانی و وقتی که نباشی دل من
خالی و خشک ترین جنگل و صحرایی که...

خاطرات تو مرا زنده نگه می دارند
یاد تو همسفر روز مبادایی که...

سخت در سنگر عشق تو پناهنده شدم
بغلت امن ترین نقطه ی دنیایی که....

تو نیا تا که به پایان نرسد دلخوشی و
لذّت خواب و خیال شب زیبایی که....

پنجشنبه 29 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,