کلید معبد آغوش را به من بدهید
شراب ِآن لب خاموش را به من بدهید
برای گفتن از عمق پوچی هستی
دل و دو دیده ی مدهوش را به من بدهید
من از خدای خشن خوف دارم آدرس ِ
خدای خوب و خطاپوش را به من بدهید
دوای درد خماریّ من به دست شماست
لبان مستِ شفانوش را به من بدهید
غزل زبان نو و فکر تازه می خواهد
نگاه نابغه ی یوش را به من بدهید