کلید معبد آغوش را به من بدهید
شراب ِآن لب خاموش را به من بدهید

برای گفتن از عمق پوچی هستی
دل و دو دیده ی مدهوش را به من بدهید

من از خدای خشن خوف دارم آدرس ِ
خدای خوب و خطاپوش را به من بدهید

دوای درد خماریّ من به دست شماست
لبان مستِ شفانوش را به من بدهید

غزل زبان نو و فکر تازه می خواهد
نگاه نابغه ی یوش را به من بدهید

چهارشنبه 12 مهر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,