من برای تو هلاکم،دوستت دارم هنوز
ای که هستی عشق پاکم،دوستت دارم هنوز
گرچه مدّتهاست رنجم داده ای و کرده ای
دور از خواب و خوراکم،دوستت دارم هنوز
خاطراتت در بلور اشکهایم جاری است
خسته ام،اندوهناکم،دوستت دارم هنوز
با دو چشم اشکبار و با دل بیچاره و
ریش ریش و چاک چاکم،دوستت دارم هنوز
ای تمام هستی من،ای دلیل بودنم
جانکم،روحی فداکم،دوستت دارم هنوز
اخم تو شیرین و جنگت صلح و قهرت آشتی است
گرچه تو کردی بلاکم،دوستت دارم هنوز
من برای تو هلاکم،دوستت دارم هنوز
ای که هستی عشق پاکم،دوستت دارم هنوز
گرچه مدّتهاست رنجم داده ای و کرده ای
دور از خواب و خوراکم،دوستت دارم هنوز
خاطراتت در بلور اشکهایم جاری است
خسته ام،اندوهناکم،دوستت دارم هنوز
با دو چشم اشکبار و با دل بیچاره و
ریش ریش و چاک چاکم،دوستت دارم هنوز
ای تمام هستی من،ای دلیل بودنم
جانکم،روحی فداکم،دوستت دارم هنوز
اخم تو شیرین و جنگت صلح و قهرت آشتی است
گرچه تو کردی بلاکم،دوستت دارم هنوز
زندگی بی تو عذاب است و جهان جایی که .....
نیست امید به آینده و فردایی که ...
لنگر انداخته در ساحل تنهایی من
موج و دلتنگیِ توفانیِ دریایی که ....
چشم در چشم تو و دست در آغوش خیال
منم و تلخی و شیرینیِ رویایی که....
ابر و بارانی و وقتی که نباشی دل من
خالی و خشک ترین جنگل و صحرایی که...
خاطرات تو مرا زنده نگه می دارند
یاد تو همسفر روز مبادایی که...
سخت در سنگر عشق تو پناهنده شدم
بغلت امن ترین نقطه ی دنیایی که....
تو نیا تا که به پایان نرسد دلخوشی و
لذّت خواب و خیال شب زیبایی که....
الدَن وئریب عاغلینی،دلی مجنون دور
فرهاد کیمین،کَرَم کیمین وورغون دور
هرکس سنین آماجین اولوب، گؤزلرینه
ایستی دوداغین،یئریکله ین قورشون دور
بسپار به من خلوت رویایت را
آغوش پُر از شور و تمنّایت را
در جام جنون من پر و خالی کن
بابونه دم کرده ی لبهایت را
رویای بهشت ِ غرق حوری مُد بود
اندیشه گناه و جهل و کوری مُد بود
ما پیر شدیم و عمرمان رفت هدر
در مملکتی که بی شعوری مُد بود
دئمه کی میخانا دیر
بیزه آتا،آنا دیر
اودوب،لاپ اودوزورسان
دونیا قومارخانا دیر
Deməki meyxanadir
Bizə ata,anadır
Udub,lap uduzursan
Dünya qumarxanadir
خواب و بیدارم از آن روز که عاشق شده ام
مست و هُشیارم از آن روز که عاشق شده ام
ای خوش و تلخ ترین قصّه دنیا ای عشق
از تو سرشارم از آن روز که عاشق شده ام
نیست جز یاد دل انگیز تو در خط به خط و
رگ خودکارم از آن روز که عاشق شده ام
باغ خشکیده من با تو خوش و خرّم شد
شاخ پربارم از آن روز که عاشق شده ام
گوهر عشق تو را یافتم و در دل خود
گنج ها دارم از آن روز که عاشق شده ام
شکر نام تو را ریختم و شیرین شد
شعر و گفتارم از آن روز که عاشق شده ام
گله از فاصله ها نیست و آسان شده است
راه دشوارم از آن روز که عاشق شده ام
رویای شب تار لب پنجره ایم
کوتاهی دیدار لب پنجره ایم
پایان شب هستی ما نیستی است
خاکستر سیگار لب پنجره ایم
یاریم کی کوسوبدور اللی بش آی منه
هی بوزدو دوداق و وئرمَه دی چای منه !
گؤندرمَه دی قونشولاریمین هئچ بیریسی
بیر ایستی قوجاق و بیر دوداق پای منه