بر سفره ی ما «کَرمَه»،«تَزَک» آوردی
«ات» ایسته دیک و تو «بوش چؤرک» آوردی
گفتیم:«بیا بیزی بیر آز ناز بکن»
تو «بیز» و «پیچاق» و «دگنک» آوردی
در زمانی که مردم بدبخت
از نداری همه به گا رفتند
در خیابان برای یک لقمه
مثل نان توی آب وارفتند،
پسران امام جمعه ی شهر
در پی دزدی و ربا رفتند
چپشان پر شد و نشد معلوم
کی؟ چگونه؟به ناکجا رفتند؟
">از شانس گند ماست که یک عُمر آزگار
در کشوری که جنگ زده زندگی کنیم
در زیر دستهای کریه و کثیف و کج
با مغزهای زنگ زده زندگی کنیم
بازیکن «اویونچو »است و بازی «اویون» است
پا« قیچ» و مژه «کیپریک »و گردن «بویون»است
دنیاست «سینیق کؤرپوکیمین »و هرکس
این نکته ی ساده را نفهمد «قویون»است
آینده و آبرو و حیثیّت پَر
شان و شرف و شکوه و شخصیّت پَر
جایی که گرسنه اند آدم هایش
اخلاق و ادب،امید و امنیّت پَر
عاری از نقد و توصیه هستیم
شاخ این شهر و ناحیه هستیم
فاقد آب و برق و گاز و همه
در جهان توی حاشیه هستیم
در نگاه جهانیان همچون
اژدها،مار غاشیه هستیم
در جهانی که شعر زیبایی است
دزد معنا و قافیه هستیم
از علی لاف می زنیم ولی
دوستان معاویه هستیم
کوزتیم و تمام منتظر
دست گرم تناردیه هستیم
اگر اعراب گاو شیر دهند
ما خر چین و روسیه هستیم
ای شیخ سنه کنه دئییم یا بس دیر؟
بئل دسته سی و شنه دئییم یا بس دیر؟
میندین بیزی، سرویس ائله دین آغیزیمیزی
سندن دانیشیم،گئنه دئییم یا بس دیر؟
یار اؤله ر، یاری قالار
گنج اؤله ر، قاری قالار
بورا دونیادیر، بوردا
بوتون ایش یاری قالار
Yar ölər, yarı qalar
Gənc ölər, qarı qalar
Bura dünyadir, burda
Bütün iş yari qalar
گولوشلرین سیجاق دیر
دوداقلارین آراق دیر
من خسته یم،علاجیم
بیر اؤپوش،بیر قوجاق دیر
Gülüşlərin sıcaqdir
Dodaqlarin araqdir
Mən xəstəyəm, əlacim
Bir öpüş, bir qucaqdir
افسرده و خشک و فاقد شادابی است
در حسرت نور و یک شب مهتابی است
امیّد سراب است و دل خلق کباب
در مملکتی که غرق در بی آبی است