علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

بابونه

بسپار به من خلوت رویایت را 

آغوش پُر  از شور و تمنّایت را 

در جام جنون من پر و خالی کن

بابونه دم کرده ی لبهایت را

آردینی اوخو
سه شنبه 27 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

بی شعوری

رویای بهشت ِ غرق حوری مُد بود
اندیشه گناه و جهل و کوری مُد بود
ما پیر شدیم و عمرمان رفت هدر
در مملکتی که بی شعوری مُد بود

آردینی اوخو
دوشنبه 26 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

قومارخانا

دئمه کی میخانا دیر

بیزه آتا،آنا دیر

اودوب،لاپ اودوزورسان

دونیا قومارخانا دیر

Deməki meyxanadir

Bizə ata,anadır

Udub,lap uduzursan 

Dünya qumarxanadir

آردینی اوخو
دوشنبه 26 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

عاشق

خواب و بیدارم از آن روز که عاشق شده ام
مست و هُشیارم از آن روز که عاشق شده ام

ای خوش و تلخ ترین  قصّه دنیا ای عشق
از تو سرشارم از آن روز که عاشق شده ام

نیست جز یاد دل انگیز تو در خط به خط و
رگ خودکارم از آن روز که عاشق شده ام

باغ خشکیده من با تو خوش و خرّم شد
شاخ پربارم از آن روز که عاشق شده ام

گوهر عشق تو را یافتم و در دل خود
گنج ها دارم از آن روز که عاشق شده ام

شکر نام تو را ریختم و شیرین شد
شعر و گفتارم از آن روز که عاشق شده ام

گله از فاصله ها نیست و آسان شده است
راه دشوارم از آن روز که عاشق شده ام

آردینی اوخو
یکشنبه 25 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

هستی

رویای شب تار لب پنجره ایم
کوتاهی دیدار لب پنجره ایم
پایان شب هستی ما نیستی است
خاکستر سیگار لب پنجره ایم

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

یاریم

یاریم کی کوسوبدور اللی بش آی منه
هی بوزدو دوداق و وئرمَه دی چای منه !
گؤندرمَه دی قونشولاریمین هئچ بیریسی
بیر ایستی قوجاق و بیر دوداق پای منه

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

سودای تو

در چایی و قهوه ام تو را می نوشم
عریانم و سودای تو را می پوشم
عمریست که سخت دوستت داشته ام
با اینکه نیامدی تو در آغوشم

آردینی اوخو
چهارشنبه 21 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

گند زدن

خواستم تا به تو جایی بکنم بند نشد
شامل حال تو شد لطف خداوند،نشد

من که سگ بازترین آدم دنیا هستم
سگ وفا داشت ولی وارث و فرزند نشد

قصد کردم که به دنبال سیاست بروم
تا که بدجور به دنیا بزنم گند نشد

شیخ آمد که سرم شیره بمالد امّا
دست او رو شد و مختوم به ترفند نشد

هرچه کوشیدم و زوریدم و پرهیزیدم !
از لبان تو نگیرم مرض قند نشد

درس خواندن ندهد ذات کسی را تغییر
که به دانشکده خر رفت و خردمند نشد

عیب از آب و هوا،کود و هرس کردن نیست
علف هرز اگر نخل برومند نشد

آردینی اوخو
سه شنبه 20 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

آجی

سئوگی آغاجی اکدیم
سئومک ده،بال،پتک دیم
آنلامازدیم خوش ایدیم
آنلادیم،آجی چکدیم
Sevgi Ağacı əkdim
Sevmək də bal-pətəkdim
Anlamazdım xoş idim
Anladım,acı çəkdim



آردینی اوخو
دوشنبه 19 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

جاریست

هُرم لبهای تو در عمق وجودم جاریست
شوق آغوش تو در بستر رودم جاریست

حسرت ثانیه ای دیدن و بوییدن تو
در رگ و خون من و بود و نبودم جاریست

خالق عشقی و عُمریست دو رکعت عشقت
در مناجات من و گفت و شنودم جاریست

چیستم؟: موسیقی دلکش دریایی که
روح سیّال تو در اوج و فرودم جاریست

لمس احساس تو و حلّ معمّای تنت
دیرسالی است که در کشف و شهودم جاریست

ای که معمار تمامیّ غزلهای منی
حسّ عشقم به تو در شعر و سرودم جاریست

آردینی اوخو
دوشنبه 19 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,