علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

شب زیبایی که...

زندگی بی تو عذاب است و جهان جایی که .‌‌....
نیست امید به آینده و فردایی که ...

لنگر انداخته در ساحل تنهایی من
موج و دلتنگیِ توفانیِ دریایی که ....

چشم در چشم تو و دست در آغوش خیال
منم و تلخی و شیرینیِ رویایی که....

ابر و بارانی و وقتی که نباشی دل من
خالی و خشک ترین جنگل و صحرایی که...

خاطرات تو مرا زنده نگه می دارند
یاد تو همسفر روز مبادایی که...

سخت در سنگر عشق تو پناهنده شدم
بغلت امن ترین نقطه ی دنیایی که....

تو نیا تا که به پایان نرسد دلخوشی و
لذّت خواب و خیال شب زیبایی که....

آردینی اوخو
پنجشنبه 29 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

قورشون

الدَن وئریب عاغلینی،دلی مجنون دور
فرهاد کیمین،کَرَم کیمین وورغون دور
هرکس سنین آماجین اولوب، گؤزلرینه
ایستی دوداغین،یئریکله ین قورشون دور

آردینی اوخو
سه شنبه 27 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

بابونه

بسپار به من خلوت رویایت را 

آغوش پُر  از شور و تمنّایت را 

در جام جنون من پر و خالی کن

بابونه دم کرده ی لبهایت را

آردینی اوخو
سه شنبه 27 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

بی شعوری

رویای بهشت ِ غرق حوری مُد بود
اندیشه گناه و جهل و کوری مُد بود
ما پیر شدیم و عمرمان رفت هدر
در مملکتی که بی شعوری مُد بود

آردینی اوخو
دوشنبه 26 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

قومارخانا

دئمه کی میخانا دیر

بیزه آتا،آنا دیر

اودوب،لاپ اودوزورسان

دونیا قومارخانا دیر

Deməki meyxanadir

Bizə ata,anadır

Udub,lap uduzursan 

Dünya qumarxanadir

آردینی اوخو
دوشنبه 26 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

عاشق

خواب و بیدارم از آن روز که عاشق شده ام
مست و هُشیارم از آن روز که عاشق شده ام

ای خوش و تلخ ترین  قصّه دنیا ای عشق
از تو سرشارم از آن روز که عاشق شده ام

نیست جز یاد دل انگیز تو در خط به خط و
رگ خودکارم از آن روز که عاشق شده ام

باغ خشکیده من با تو خوش و خرّم شد
شاخ پربارم از آن روز که عاشق شده ام

گوهر عشق تو را یافتم و در دل خود
گنج ها دارم از آن روز که عاشق شده ام

شکر نام تو را ریختم و شیرین شد
شعر و گفتارم از آن روز که عاشق شده ام

گله از فاصله ها نیست و آسان شده است
راه دشوارم از آن روز که عاشق شده ام

آردینی اوخو
یکشنبه 25 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

هستی

رویای شب تار لب پنجره ایم
کوتاهی دیدار لب پنجره ایم
پایان شب هستی ما نیستی است
خاکستر سیگار لب پنجره ایم

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

یاریم

یاریم کی کوسوبدور اللی بش آی منه
هی بوزدو دوداق و وئرمَه دی چای منه !
گؤندرمَه دی قونشولاریمین هئچ بیریسی
بیر ایستی قوجاق و بیر دوداق پای منه

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

سودای تو

در چایی و قهوه ام تو را می نوشم
عریانم و سودای تو را می پوشم
عمریست که سخت دوستت داشته ام
با اینکه نیامدی تو در آغوشم

آردینی اوخو
چهارشنبه 21 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

گند زدن

خواستم تا به تو جایی بکنم بند نشد
شامل حال تو شد لطف خداوند،نشد

من که سگ بازترین آدم دنیا هستم
سگ وفا داشت ولی وارث و فرزند نشد

قصد کردم که به دنبال سیاست بروم
تا که بدجور به دنیا بزنم گند نشد

شیخ آمد که سرم شیره بمالد امّا
دست او رو شد و مختوم به ترفند نشد

هرچه کوشیدم و زوریدم و پرهیزیدم !
از لبان تو نگیرم مرض قند نشد

درس خواندن ندهد ذات کسی را تغییر
که به دانشکده خر رفت و خردمند نشد

عیب از آب و هوا،کود و هرس کردن نیست
علف هرز اگر نخل برومند نشد

آردینی اوخو
سه شنبه 20 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,