هست پاک و مثبت و اسطوره ی رفتار ما
منبع خیر است و اصل و منشاءِ گفتار ما
می کند از ما حفاظت روز و شب با ترس و لرز
تا نیفتد از تن ما لحظه ای شلوار ما
خوب و بد را می دهد تشخیص و خیلی وارد است
بوده عمری در کف افکار او افسار ما
با ملائک یار غار است و یقینا بعد مرگ
رفع می گردد به دست او عذاب النّار ما
پاگرفته با وجود او و عقد و خطبه اش
زندگانیّ پر از رنج و فلاکت بار ما
ما مریدان وی و او ناجی و آقای ماست
می شود هموار با او راه ناهموار ما
قصّه ی رسوایی و فسق و فجورش شایعه است
بیخودی تهمت نزن بر شیخ پورن استار ما
عشق داغیم، دایاغیم دیر
گول،باغیم-بولاغیم دیر
یانلیش دوشونجه لریم
لاپ بویوک دوستاغیم دیر
Eşq dağim,dayağim dir
Gül,bağim,bulağim dir
Yanlış düşüncələrim
Lap büyük dustağim dir
قورو،چیچکلی اولما
پاخیل،چورکلی اولما
اوزو بزکلی اولان
ایچی بزکلی اولما
غروبِ سردِ تو و انتظار من تلخ است
بد است حال من و روزگار من تلخ است
دلم گرفته و بارانِ یأس می بارد
زبانِ شعر خزان و بهار من تلخ است
شراب،حالِ دلم را نمی دهد تسکین
به سوی هرچه که باشد فرار من تلخ است
قرارمان به قیامت چراکه فرجام ِ
قرارهایِ دلِ بی قرارِ من تلخ است
من آن دیارِ غریبم که بی تو سوخته ام
وَ سرگذشتِ من و انتحار من تلخ است
تمام ِ بازی من بر سرِ تو با دنیا
به شرطِ باختن است و قمار من تلخ است
شمال و جنگل و دریا چه لذّتی دارد؟
که کام جنگل و دریا کنار من تلخ است
ای زخم خورده میهن ما،ای که دامنت
آلوده ی حماقت و پست و پلید شد
مردانگیّ و پاکی و آیین راستی
افسانه گشت در تو،گم و ناپدید شد
از منجلاب فقر و تباهیّ و اختلاس
آزادی و درآمدنِ ما بعید شد
دزدان شدند مشفق و باشندگان تو
اسطوره ی تو خولی و شمر و یزید شد
ممکن شد آنچه ناشدنی بود قرنها
دریاچه ات کویر بزرگ و جدید شد
ای ما نثار عافیت تو،دو چشم ما
در انتظار عافیت تو سفید شد
سنینله بال،شکرم
دردین،نازین چکرم
گوزل،آغ یاناغیندا
آلمالیقلار اکرم
درک ائیله،اوتان،گئتمه،بوراخما بیزی سن
بیر لحظه،بیر آن،گئتمه،بوراخما بیزی سن
سن سیز بو حایات نه دیر؟ :جهنم چیچگی
ای عشق دایان،گئتمه،بوراخما بیزی سن
از دیده ما خواب خوش و شیرین رفت
از سفره ما اشکنه و ته چین رفت
ای شیخ از آن دَم که تو بالا رفتی
کی آب خوش از گلوی ما پایین رفت؟
ای عشق عزیز دل و دارویی تو
زیبایی هر چشم و برورویی تو
بوی خوش و ماندگاریت طولانی است
آن ادکلن اصیل و خوشبویی تو
حایاتدان یورولموشام
غم،کدردن دولموشام
آجیلار دنیزینده
چوخدان دیر بوغولموشام
Hayatdan yorulmuşum
Qəm,kədərdən dolmuşam
Acılar dənizinde
Çoxdandir boğolmuşam