علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

جهنم

آجلیق چوخ ایدی،ظلم و ستم،غم واریدی
آدم چوخ ایدی،گوْزل آدام کم وارایدی
سیزدن خبریم یوخ دی،بیزیم دونیادا
مین یاندیریجی،یامان جهنّم وارایدی

آردینی اوخو
شنبه 4 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

نفس کشیدن

دنیای سیاه خالی از شادی بود
گرگ سر کوچه سگ آبادی بود
جایی که تو را نفس کشیدم هر شب
ممنوع ترین گناه آزادی بود

آردینی اوخو
شنبه 4 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

یاشاماق

سن فیکر ائلمه داغین ایچینده یاشادیم
جنّت ده،بولاغ-باغین ایچینده یاشادیم
بیر عمر عذاب چکدیم و جان وئردیم
بیر عدّه قورومساغین ایچینده یاشادیم


آردینی اوخو
شنبه 4 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

جنگل ابر

با عشق تو عازم سفر خواهم شد
از چشمه احساس تو تر خواهم شد
در بستری از خیال و در جنگل ابر
در عطر تن تو غوطه ور خواهم شد

آردینی اوخو
جمعه 3 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

عشق تو

روزم سیاه بود اگر عشق تو نبود
عمرم تباه بود اگر عشق تو نبود

بیهوده زیر سایه دلگیر ابرها
چشمم به راه بود اگر عشق تو نبود

از من اگر سوال کنی زندگی چه بود ؟
پوچ و گناه بود اگر عشق تو نبود

در ابرها و جنگل و ساحل قدم زدن
سخت اشتباه بود اگر عشق تو نبود

کی خوابهای تلخ و پریشان من پُر از
آغوش ماه بود اگر عشق تو نبود؟

دنیا به شکل جنگل آتش گرفته در
قاب نگاه بود اگر عشق تو نبود

آردینی اوخو
دوشنبه 30 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

کیش ۹ تیر ۱۳۷۷

ای غزلهای چشمت،ناب و نیلوفرانه
بر لبت آسمانی از سرود و ترانه

من تو را دوست دارم،چون خدا می پرستم
غرق یاد توام در این سکوت شبانه

چون به یاد جدایی از تو افتادم امشب
شد به یادت روانه،اشک من دانه دانه

می نشینم به راهت منتظر تا بیایی
وعده آن سوی ساحل،موج و دریا بهانه

عاشقانه سرودم این غزل را برایت
ای نگاه لطیفت، ساده و عاشقانه

آردینی اوخو
دوشنبه 30 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

یولچو

غمدن سو ایچیر گئدیر
انسانی بیچیر گئدیر
عؤمروموز بیر یولچودور
حوزونله کئچیر گئدیر

Qəmdən su içir gedir
İnsanı biçir gedir
Ömrümüz bir yolçudur
Hüzünlə keçir gedir

آردینی اوخو
پنجشنبه 26 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

عشق اولسون

وئردین گؤزل ایّام منه،عشق اولسون
دونیادا سنینله گزنه عشق اولسون
سندن دی حایاتیم،نفسیم،هرزادیم
ای جانیمیز ای عشق،سنه عشق اولسون

آردینی اوخو
پنجشنبه 26 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

از دید ما

آدم سالم سفیه و ساده است از دید ما

شیخ هم مست غرور و باده است از دید ما


چونکه باشد دشمن آبادی و آزادگی

شک نکن دین بدتر از قلّاده است از دید ما


هرکسی با جان و دل سنگ وطن بر سینه زد

زنده و باغیرت و آزاده است از دید ما


بر هوای نفس خود هر آدمی که چیره شد

قابل تحسین و فوق العاده است از دید ما


بیشتر از پاکی دامان خود دم می زند

هرکسی شُل بوده و واداده است از دید ما


بر خلاف رای و بر عکس نمک نشناس ها

سگ نماد عاشقی، دلداده است از دید ما

​​​​​​​

چون جدیدأ مرد از زن قابل تشخیص نیست

با اجازه نرّه خر هم ماده است از دید ما

آردینی اوخو
چهارشنبه 25 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

بسیار

خطوط فاصله بین من و تو بسیار است
که رنجش و گله بین من و تو بسیار است

به لطف بوسه و آغوش و صلح حل نشده
کم است و مسئله بین من و تو بسیار است

هوای شرجی و ساحل وَ خاطرات قشنگ
کنار اسکله بین من و تو بسیار است

من از به یاد تو بودن نمی شوم خسته
که صبر و حوصله بین من و تو بسیار است

خرابی غم تو صدهزار ریشتر است
چقدر زلزله بین من و تو بسیار است

آردینی اوخو
سه شنبه 24 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,